سلام سلام


صب بخيررررررر


جونم براتون بگه که داستان قطع شير شب ني ني جان از مدتها پيش ذهن منو قلقلک ميداد


خوب خيلي وخت بود که دندوناش در اومدن و شير توي خواب دندونا رو مستعد پوسيدگي ميکنه و اين موضو شديدا رو اصابم بود


مخصوصا که ني ني جان من وختي شير رو ول ميکنه ديگه به هيچ وجه دهنشو باز نميکنه که يه کمي آب بدم بهش اينقده سفت و سخت دهنشو ميبنده و روشو ميکنه اون طرف که کاري از دستم بر نمياد گاهي ميچرخوندمش که اب بدم بعد نميخورد و دمر ميخابيد و اگه خيلي اصرار ميکردم گريه سوک سر ميداد که توام با جيغي بود که يني بزارين بخابم خخخخ اين گونه بود که من اصرار نميکردم برا اب خوردن بعد از شير يکي دو بار تعارف ميکردم و ميخورد يا نه ول ميکردم


از 25 تير عزمم رو جزم نمودم و خيلي ملو و طي يک برنامه کم کم شير رو رقيق کردم


ني ني جانم حدود ساعت 6 شب شامشو ميدادم بعدش ديگه چيزي نميدادم تا حدود 7 و نيم وخت خواب شير ميخورد 7 يا 8 پيمانه يا گاهي کمتر بسته به اين که چقد شام خورده باشه و ميخابيد


چند ماهي بود که روي يک برنامه شبا حدود 11 و نيم و صبحا حدود 4 و نيم بيدار ميشد و شير ميخورد حدود 4 پيمانه


دلم نميومد طبق بعضي مطالبي که ميخوندم يهو شير شب رو قط کنم از اين روي! استراتژي خودمو با هماهنگي با همسرجان چيدم و از 25 به مدت يه هفته به جاي 4 تا پيمانه شير 3 تا تو همون حجم اب شير بش ميدادم


هفته دوم تو همون حجم 2 پيمانه شير ريختم و و دو سه روز کا گدشت به جاي 4 تا اب 3 تا اب و دو پيمانه شير و بعد از پايان هفته دوم 3 پيمانه اب با يه پيمانه شير که بعد از دو شب شب سوم وختي شير درست کردم حدود 12 بش بدم يه کوچولو خورد و ول کرد و خوابيد و ديگه از 11 مرداد که ميشه پريشب ديگه اصلا براش شير درست نکردم فقط وختي طبق عادتش بيدار شد پيش پيش کرديم و خوابيد تا صب حدود 6 و نيم 3 تا پيمانه شير بهش دادم امروز هم چون ديشب شير وخت خوابشو بس که بازي کردو بالا پايين پريد بالا اورده بود صب براش 4 تا شير درست کردم و خورد تا 8 خوابيد


خدايا جانم شکرت


کم کم بايد شير اول صب رو هم ببرم دير تر مثلا حدود 7 يا 7 ونيم 


البته قبلا که 4 و نيم شير ميخورد ديگه صبحانه ميخورد اکثر وختا ولي از  اون شب که اصلا شير شب نخورده صب 6 بيدار ميشه گشنشه خوب و ديگه خوابش نميبرد گناهي ام و دلم نمياد که خوابشو نابود کنم 


واسه همين اون مرحله رو ميزارم خيلي ارومتر پيش بريم


اما


هدف جديدم!!!پس گرفتن تخت خوابمونه !!!!


حالا يه کوچولو بايد روش برنامه بريزم بعدش وارد عمل بشم خخخخ


وروجک اول شب که تو تخت ما خوابش ميبره بعدش اخر شب ميزاريم تو تخت خودش بعصي وختا نيم ساعت بعد ميبينم اومده تو تخت ما !!!!يه کم بفکرم نقشه بکشم ببينم چي ميشه


البته هم خودم و هم همسرجان بسيار بهش وابسته هستيم و دلمون ميخاد بياد پيش خودمون بخابه


تا حدي که همسرجانم شبا وختي ميزارتش تو جاش بش ميگه بابايي زود بيا پيشم خخخخ در اين حد يني


اونم بچه حرف گوش کن زود ميدوعه مياد


ياداور ميشود که اين تنها مورد حرف گوش کني مشاهده شده از وي است خخخخ


راهکار اگه دارين تو اين زمينه خوشال ميشم راهنمايي کنين  

تجربيات من از ني ني داري- اين داستان ليسنينگ و اسپيکينگ

تجربيات من از ني ني داري-اين داستان شير شب

مدرسه

شير ,شب ,رو ,تو ,ني ,پيمانه ,و نيم ,پيمانه شير ,بود که ,شير شب ,ني ني

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

هواداران سوباسا فروشگاه اینترنتی فایل مطالب اینترنتی reyhanehasadi آشپزخونه کاکتوس نماز چشمه ی جوشان الهی 1326. آرامشم تویی narvantafra دانلودستان